نمونه داستان کوتاه بر اساس هرم فریتاگ
«لاکپشت کوچولو و مسابقه بزرگ»
مقدمه (Exposition)
لاکپشت کوچولویی به نام «توتو» در جنگل زندگی میکرد. او آرام و مهربان بود، اما همیشه دوستانش به خاطر کندیاش مسخرهاش میکردند.
حادثه محرک (Inciting Incident)
یک روز حیوانات جنگل تصمیم گرفتند مسابقهی دو بدوند. خرگوش سریع و مغرور گفت: «هیچکس نمیتواند مرا شکست دهد! مخصوصاً تو، توتو!»
اوجگیری (Rising Action)
توتو دلش گرفت اما تصمیم گرفت شرکت کند. همه خندیدند. مسابقه شروع شد. خرگوش مثل باد دوید و جلو زد. توتو آهسته و پیوسته قدم برمیداشت. در میانهی راه، خرگوش مغرور فکر کرد: «توتو خیلی عقب است، من کمی میخوابم!»
اوج (Climax)
وقتی خرگوش خوابید، توتو آرامآرام از او جلو زد و به خط پایان نزدیک شد. همهی حیوانات با تعجب نگاه میکردند.
فرود (Falling Action)
خرگوش از خواب پرید و دوید، اما دیر شده بود. توتو با نفسنفس زدن به خط پایان رسید.
پایانبندی (Resolution)
همه حیوانات برای توتو دست زدند. خرگوش شرمنده شد و یاد گرفت کسی را دستکم نگیرد. توتو هم فهمید که حتی با آرام بودن میتواند برنده شود، اگر دست از تلاش نکشد.
طوطی گو